در تازهترین اقدام، وزارت معارف طالبان همه دانشآموزان ذکور مکاتب دولتی و خصوصی در افغانستان را مکلف ساختهاند تا با «پیراهنتنبان» و «لُنگی» به مکتب حاضر شوند. این تصمیم که به شکل رسمی از سوی ادارههای معارف در کابل و چند ولایت دیگر به گونه رسمی اعلام و عملی شده است با موجی از انتقادها از سوی دانشآموزان، خانوادهها، روانشناسان، جامعهشناسان و آموزگاران روبهرو شده است. شماری از دانشآموزان مکاتب در کابل، میگویند که پوشیدن پیراهنتنبان و لنگی برای آنها ناراحتکننده و نامناسب است، بهویژه زمانی که باید ساعتها در صنف حضور داشته باشند.
فرید (نام مستعار) پسر ۱۴ساله و دانشآموز صنف نهم مکتب عبدالغفور احمدی در کابل است. او در صحبت با افغانستان آینده میگوید: «ما با یونیفرم قبلی راحت بودیم. این لباس سنتی است و برای محیط مکتب مناسب نیست. در آن احساس خستگی و محدودیت داریم.»
بر اساس لایحهای که از سوی وزارت معارف طالبان به دستور هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه منتشر شده، دانشآموزان صنفهای اول تا نهم باید پیراهنتنبان آبی با کلاه سفید بپوشند و دانشآموزان صنفهای دهم تا دوازدهم مجبور به پوشیدن پیراهنتنبان سفید با لنگی هستند.
جمشید (نام مستعار)، دانشآموز صنف دهم مکتب عبدالهادی داوی میگوید: «من با این لباس راحت نیستم. راهرفتن، نشستن و نوشتن با لنگی برایم مشکل است.»
هرچند طالبان این تغییر را بخشی از «ترویج فرهنگ اسلامی و افغانی» عنوان کردهاند، اما شماری از خانوادههای دانشآموزان از این تغییر اظهار نگرانی میکنند. آنها تأکید میکنند که پوشیدن لباس سنتی در محیط آموزشی و رسمی و تحمیل آن بر دانشآموزان سبب فاصلهگرفتن بیشتر نسل نو از آموزش مدرن میشود.
نجیبه که پسرش صنف یازدهم مکتب نادریه در کابل است، میگوید که پیراهنتنبان و لنگی جزو از فرهنگ سنتی مردم افغانستان است که در محیطهای غیررسمی و در محافل غیررسمی پوشیده میشود، استفاده از آن بهعنوان یونیفرم در مکتب اقدام ضد مدنیت و مدرنیسم است. او میافزاید: «ما میخواهیم فرزندان ما تحصیل کنند، نه اینکه با مسایل حاشیهای مانند لباس مشغول باشند. پسرم روز شنبه بدون یونیفرم تحمیلی طالبان به مکتب رفت، اما روز یکشنبه او را اجازه ورود به مکتب ندادند، چون لنگی نداشت. من امروز رفتم و برای او لنگی خریدم تا او به مکتب رفته بتواند.»
در عین حال، سحر که برادرش شاگرد صنف ششم در یکی از مکتبهای خصوصی در ناحیه شانزدهم شهر کابل است، میگوید که طالبان به مکتبهای خصوصی نیز دستور تغییر یونیفرم را دادهاند. او میافزاید: «برادرم با شوق به مکتب میرفت، اما حالا مجبور شده لباسهایی را بپوشد که حتی بزرگترها هم در آن راحت نیستند. این تصمیم انگیزهی آموزش را از بین میبرد.»
روانشناسان نیز این تصمیم وزارت معارف زیر اداره طالبان را از لحاظ تأثیر روانی بر نوجوانان «نگرانکننده» توصیف میکنند. آنان به این باورند که لباس مکتب باید ساده، کاربردی و مناسب فضای یادگیری باشد، نه آنچه که باعث رنج و خستگی شود. زهرا سیاس، روانشناس میگوید که دانشآموزان در سنینی هستند که نیاز به شکلدهی هویت مستقل، پذیرش اجتماعی و محیط امن آموزشی دارند. به باور او، تحمیل لباس سنتی و مذهبی بهعنوان یونیفرم در مکتب میتواند موجب اضطراب، فشار روانی و کاهش انگیزه برای رفتن به مکتب شود.
جامعهشناسان این اقدام را بخشی از تلاش طالبان برای تحمیل نظم ایدیولوژیک خود بر نظام آموزشی و جامعه میدانند. مصطفی مدثر، استاد دانشگاه و جامعهشناس به این باور است که طالبان با این اقدام در تلاش یکدستسازی جامعه و تحمیل ایدیولوژی کهنه، سنتی و ضد مدنی خود بر شهروندان افغانستان هستند که حتا کودکان از آنها در امان نیستند.
این جامعهشناس میگوید که این دستور، پیام روشنی از سوی طالبان است که میخواهند نسل جوان را در قالبهای سنتی و مذهبی که با واقعیتهای امروزی جهان همخوانی ندارد، آموزش دهند. آقای مدثر میافزاید: «من بیشتر از دختران افغانستان که حق رفتن به مکتب را ندارند، نگران پسران هستم. آنان در مکتبها مکلفاند که از دستور طالبان اطاعت کنند و ایدیولوژی طالبانی را بیاموزند.»
شماری از استادان مکتبها نیز از تغییر یونیفرم شاگردان پسر توسط طالبان، انتقاد میکنند و میگویند، اینگونه لباسها نظم محیط آموزشی را از بین میبرد. فرامرز (نام مستعار) معلم یکی از مکتبهای خصوصی در کابل میگوید: «لباس شاگرد مکتب از باقی مردم باید فرق کند. به همین دلیل آن را یونیفرم میگویند. استفاده از لباس محلی بهعنوان یونیفرم به این معناست که نظم مشخص دیگر در نهاد آموزشی وجود ندارد. از دیگر لحاظ، لباس دراز و سفید، هر روز چرک میشود. یا خانوادهها مکلف هستند آن را بشویند و یا ما باید شاگرد را با لباس کثیف در صنف بپذیریم.»
این در حالی است که طالبان پس از تسلط بر افغانستان، آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را تعلیق کردهاند. مقامهای این گروه حالا با آوردن تغییرات در پوشش پسران، روند یکسانسازی ظاهری بر اساس ایدیولوژی خود را شدت بخشیدهاند.