اظهارات تازهٔ جنرال خوشحال سادات، معین پیشین امنیتی وزارت داخله، بحثهای گستردهای را درباره تغییرات فکری و سیاسی او برانگیخته است. ساداتی که سالها در صف مقدم جنگ با طالبان قرار داشت و از چهرههای سرسخت ضد این گروه بود، اکنون از رویکرد طالبان در برابر پاکستان دفاع میکند و حتی باورهای گذشتهٔ خود را مورد بازنگری قرار داده است. چنین چرخشی در موضع یک مقام پیشین امنیتی پرسشهایی جدی را درباره دلایل، پیامدها و زمینههای این تغییر به وجود آورده است.
سادات در سخنان تازهاش اعلام کرده که تصور جامعهٔ سیاسی افغانستان درباره «نوکری کامل طالبان برای پاکستان» اشتباه بوده است. او میگوید شواهد تازه نشان میدهد طالبان نهتنها مطیع اسلامآباد نیستند، بلکه اکنون در حال تبدیل شدن به دشمن جدی آن کشور هستند. اشارهٔ او به تنشهای روبهافزون میان کابل و اسلامآباداز حملات مرزی گرفته تا فشارهای سیاسی و اخراج گسترده مهاجران أفغان نشان میدهد که این سردار پیشین امنیتی، تغییرات اخیر در روابط دو کشور را نشانهای از استقلال بیشتر طالبان میداند. حتی وی در یککی از صحبتهایش میگوید که در صورت نیاز با طالبان یکجا شده و علیه پاکستان میجنگم.
اما دلایل این تغییر موضع تنها در سطح سیاست خارجی خلاصه نمیشود. خوشحال سادات در سخنان خود تلویحاً پذیرفته است که در دوران خدمتش ظرفیت لازم برای اداره مقام معینیت امنیتی را نداشته و بسیاری از برداشتهایش درباره طالبان نیز مبتنی بر تحلیلهای ناقص و شتابزده بوده است. چنین اعترافی در فضای سیاسی افغانستان کمسابقه است و میتواند به معنای یک بازنگری عمیق در گذشته و عملکرد شخصی تلقی شود. سادات بهنوعی تلاش میکند فاصلهای انتقادی با ساختار جمهوریت ایجاد کند؛ ساختاری که از دید بسیاری از نظامیان سابق، با فساد، اختلافات درونی و ضعف مدیریتی، زمینه سقوط خود را فراهم کرد.
با این حال، تأکید او بر «قدرت و ظرفیت طالبان برای مقابله نظامی با پاکستان» نکتهایست که بیش از همه توجه افکار عمومی را جلب کرده است. سادات اکنون طالبان را نیرویی میبیند که قادر است در برابر فشارهای منطقهای ایستادگی کند؛ دیدگاهی که با مواضع گذشتهاش که طالبان را تهدیدی جدی برای امنیت ملی افغانستان و ابزار سیاستهای پاکستان میدانست تفاوت بنیادی دارد.
تغییر موضع سادات، بهنوعی بازتابی از واقعیتهای جدید قدرت در افغانستان نیز هست. طالبان اکنون حاکمیت مؤثر بر کشور را در اختیار دارند و بسیاری از چهرههای سیاسی و امنیتی پیشین، چه در ظاهر و چه در باطن، ناگزیرند تحلیلها و موضعگیریهای خود را با این واقعیت تازه تنظیم کنند. برای برخی این چرخش، نشانهای از پراگماتیسم و واقعگرایی سیاسی است؛ برای برخی دیگر تلاش برای حفظ موقعیت و حضور در فضای سیاسی جدید؛ و برای عدهای، عقبنشینی از مواضع گذشته و نادیده گرفتن تجربههای تلخ دو دهه جنگ.
در شبکههای اجتماعی نیز واکنشها به این سخنان متناقض و چندلایه بوده است. برخی کاربران این موضعگیری را «تغییر نگاه مبتنی بر واقعیتهای جدید منطقهای» توصیف کردهاند. گروهی آن را نشانه وابستگیهای پنهان یا تلاش برای نزدیکشدن به طالبان میدانند. و برخی نیز خروج سادات از گفتمان ضدطالبان را نوعی «شکست تحلیل» و بیثباتی در مواضع سیاسی او تعبیر کردهاند. آنچه قطعی است اینکه چنین اظهاراتی در فضای سیاسی حساس و قطبیشده افغانستان واکنشهای تند و بحثبرانگیز برمیانگیزد.
در مجموع، چرخش فکری و سیاسی خوشحال سادات را میتوان محصول سه عامل دانست: تغییرات محسوس در روابط طالبان و پاکستان، بازنگری شخصی او نسبت به گذشته، و تطبیق مواضعش با واقعیتهای قدرت در افغانستان. با وجود این تغییرات، این پرسش همچنان پابرجاست که آیا موضع تازه سادات یک تحلیل راهبردی و آیندهنگرانه است یا تلاشی برای بازتعریف نقش شخصیاش در شرایط سیاسی جدید. زمان نشان خواهد داد که این تغییر گفتار، مقدمهای بر یک تغییر عمیقتر در سیاستورزی چهرههای جمهوریت است یا تنها واکنشی مقطعی در برابر شرایط منطقهای.



