در پی افشای جزئیات حمله ناکام علیه هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، سارا آدامز مأمور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی جداگانه به تشریح ساختار امنیتی گسترده و چندلایهای پرداخته که حفاظت از رهبر طالبان و حوزه نفوذ او را تأمین میکند.
این گزارش نشان میدهد که امنیت هبتالله نه تنها بر حلقهای نزدیک از محافظان استوار است، بلکه به شبکهای بزرگ متکی است که وظایف آن از کنترل محلی تا مدیریت مسیرهای مرزی و قاچاق را در بر میگیرد.
به نوشته آدامز، امنیت رهبر طالبان بر سه لایه اصلی استوار است. حلقه نخست، «واحد محافظت نزدیک» شامل حدود هزار جنگجوست که فرماندهی آن را ملا عبدالله جان آخندزاده، معروف به حافظنظر، برعهده دارد و ملا محمد ظریف زرار معاون اوست. این واحد مسئولیت حفاظت مستقیم از هبتالله، خانوادهاش و مشاوران کلیدی را عهدهدار است و نزدیکترین سطح امنیتی او محسوب میشود.
لایه دوم، «واحد امنیت منطقهای» است که توسط ملا محمد ولی شاه آغا فرماندهی میشود و حاجی ملا آغا مبارک معاون اوست. این بخش بر ولایتهای کلیدی جنوب قندهار، هلمند، ارزگان، زابل و فراه نظارت دارد. مأموریت آن شامل خنثیسازی تهدیدهای محلی، کنترل فرماندهان بانفوذ طالبان و مدیریت شبکههای مذهبی و اجتماعی وفادار به هبتالله است. این واحد ستون اصلی سلطه هبتالله در جنوب کشور به شمار میرود.
سومین لایه، «واحد امنیت عملیاتی و استخباراتی» به فرماندهی ملا عبدالاسلام ایوب آغا است. این بخش نقش گستردهتری در معماری امنیتی طالبان ایفا میکند از کنترل مرزها و میدانهای هوایی گرفته تا مدیریت مسیرهای قاچاق، فعالیتهای اقتصادی پنهان و رصد تهدیدهای داخلی در نهادهای نظامی و استخباراتی طالبان. آدامز این بخش را «غربال نهایی» امنیتی میخواند که پیش از رسیدن هر تهدید به رهبر طالبان باید از آن عبور کند.
فراتر از این سه لایه، سارا آدامز به «لشکر عمری» اشاره میکند؛ نیرویی متشکل از حدود ۶۰ هزار جنگجو که بهطور مستقیم زیر فرمان هبتالله فعالیت میکند. این لشکر، علاوه بر حفاظت از امیر، کنترل مناطق استراتژیک را نیز برعهده دارد و نوعی «ارتش موازی» ایجاد کرده که به ادعای آدامز، مانع نفوذ کامل جناحهای رقیب طالبان از جمله شبکه حقانی در جنوب افغانستان شده است.
گزارش آدامز نشان میدهد که ساختار امنیتی هبتالله با وجود گستردگی و پیچیدگی، در برابر تهدیدهای درونی آسیبپذیر است. حمله اخیر در قندهار که توسط یک عضو رسمی طالبان انجام شد، بیانگر آن است که چالش اصلی رهبر طالبان اکنون نه از بیرون بلکه از درون صفوف این گروه برخاسته است.
با توجه به حساسیت فضای درونی طالبان و افزایش شکافهای جناحی، این رویداد و تشریح ساختار امنیتی هبتالله تصویری کمسابقه از عمق رقابتها و میزان تلاش برای حفاظت از رهبر طالبان ارائه میدهد؛ رهبری که حتی در امنترین پایگاه خود نیز از تهدیدهای داخلی مصون نیست.



