عصر روز دوشنبه افغانستان در سکوتی سنگین و هولناک فرو رفت؛ ارتباط این کشور با جهان بیرون بهطور کامل قطع شد و در کمتر از ۲۴ ساعت گذشته هیچ گزارش مستقلی از وضعیت داخل کشور در دسترس نیست. این رخداد نهتنها فاجعهای ارتباطی بلکه نمونه بارز از سیاستهای سرکوبگرانه طالبان است که آزادی بیان و حق بنیادین دسترسی به اطلاعات را هدف قرار دادهاند.
طالبان با چنین تصمیمی نشان دادند که نهتنها هیچ تحملی در برابر انتقاد و اعتراض ندارند، بلکه از آگاهی و ارتباط مردم با جهان عمیقاً بیمناکاند. قطع اینترنت و انسداد ارتباطات یک اقدام تصادفی یا تخنیکی نیست؛ بلکه ابزار آگاهانهای برای خاموشکردن جامعه و مهار اعتراضهاست. آنها میدانند که در جهانی متصل، پنهانکردن حقیقت و جنایات ممکن نیست، و از همین رو میکوشند افغانستان را به جزیرهای منزوی بدل کنند.
اما پیامد این اقدام فراتر از یک اختلال ارتباطی است. انزوای دیجیتال افغانستان، میلیونها شهروند را از آموزش آنلاین، فعالیتهای اقتصادی، و حتی ارتباط با خانوادههایشان محروم میسازد. این تصمیم ضربهای مهلک به نسل جوانی است که در دو دهه گذشته با جهان ارتباط برقرار کرده بود و اکنون دوباره در حصار تاریکی فرو میرود.
طالبان با تکرار چنین سیاستهایی، تصویر خود را نزد افکار عمومی جهانی بیشازپیش تخریب میکنند. هیچ رژیمی در عصر حاضر با بستن دروازههای اطلاعات و خاموشکردن صداها نتوانسته دوام بیاورد. تاریخ نشان داده است که انزوا، سانسور و سرکوب، نه قدرت را تثبیت بلکه فروپاشی را تسریع میکند.
امروز افغانستان نه تنها با بحران سیاسی و اقتصادی دستبهگریبان است، بلکه در آستانه یک «خاموشی ملی» قرار گرفته است؛ خاموشیای که در آن صدای مردم قربانی میشود، اما در پس این سکوت، خشم و مقاومت مدنی در حال شکلگیری است. طالبان باید بدانند که بستن پنجرهها به روی جهان، هرگز نمیتواند پنجره امید را در دل مردم افغانستان خاموش سازد.